به گزارش مشرق، روی کین در بخشی از کتاب شرح حال خود نوشته است که در سال 2005 امیلیانو بوتراگوئنو، مدیر فوتبال رئال مادرید به او پیشنهاد پیوستن به کهکشانیها را داده که مورد موافقت وی واقع نشده است.
کین در کتاب شرح حال خود که عنوان آن «نیمه دوم» است، نوشته که مایکل کندی، مدیربرنامههای پیشینش، وی را در جریان تمایل مسئولان رئال مادرید برای جذب او گذاشته و گفته که از سوی بوتراگوئنو تماسی دریافت خواهد کرد.
کین نوشته است: مایکل به من گفت، گوش به زنگ باش که امیلیانو بوتراگوئنو میخواهد تماس بگیرد و به همین دلیل تلفن همراهم را یک لحظه هم از خودم دور نمیکردم و هر کجا که میرفتم آن را با خودم میبردم. شانسم گرفت و او به من در حالی که در سرویس بهداشتی بودم زنگ زد.
کاپیتان ایرلندی پیشین منچستریونایتد که در سال 2005 کفشهایش را آویزان کرد، با بیان اینکه پیشنهاد بوتراگوئنو را رد کرده در خصوص دلایل خود برای رد این پیشنهاد نوشته است: ترس از ناشناختهها سبب شد این پیشنهاد را رد کنم اما شاید بیشتر باید قدرش را میدانستم. جذابترین چالش زندگیام پیش رویم قرار گرفت اما من آن را رد کردم. فکر میکنم آن زمان باید به خودم میگفتم: برو، به اسپانیا برو و یکی دو سالی در آنجا زندگی کن و با زبان و فرهنگ آنجا آشنا شو.
کین در ادامه آورده است: من راه نادرست را انتخاب کردم. آب و هوا و تمرینات رئال مادرید بعد از دو سال ممکن بود مرا به فاز دیگری از زندگی ببرد. بیش از هر چیز دیگری اما این ترس بود که تصمیم گرفت. ترس از ناشناختههایی که در اسپانیا در انتظارم بود نگذاشت پیشنهاد رئال را بپذیرم.
کین در کتاب شرح حال خود که عنوان آن «نیمه دوم» است، نوشته که مایکل کندی، مدیربرنامههای پیشینش، وی را در جریان تمایل مسئولان رئال مادرید برای جذب او گذاشته و گفته که از سوی بوتراگوئنو تماسی دریافت خواهد کرد.
کین نوشته است: مایکل به من گفت، گوش به زنگ باش که امیلیانو بوتراگوئنو میخواهد تماس بگیرد و به همین دلیل تلفن همراهم را یک لحظه هم از خودم دور نمیکردم و هر کجا که میرفتم آن را با خودم میبردم. شانسم گرفت و او به من در حالی که در سرویس بهداشتی بودم زنگ زد.
کاپیتان ایرلندی پیشین منچستریونایتد که در سال 2005 کفشهایش را آویزان کرد، با بیان اینکه پیشنهاد بوتراگوئنو را رد کرده در خصوص دلایل خود برای رد این پیشنهاد نوشته است: ترس از ناشناختهها سبب شد این پیشنهاد را رد کنم اما شاید بیشتر باید قدرش را میدانستم. جذابترین چالش زندگیام پیش رویم قرار گرفت اما من آن را رد کردم. فکر میکنم آن زمان باید به خودم میگفتم: برو، به اسپانیا برو و یکی دو سالی در آنجا زندگی کن و با زبان و فرهنگ آنجا آشنا شو.
کین در ادامه آورده است: من راه نادرست را انتخاب کردم. آب و هوا و تمرینات رئال مادرید بعد از دو سال ممکن بود مرا به فاز دیگری از زندگی ببرد. بیش از هر چیز دیگری اما این ترس بود که تصمیم گرفت. ترس از ناشناختههایی که در اسپانیا در انتظارم بود نگذاشت پیشنهاد رئال را بپذیرم.